صدای حقیقتی که در نامه بهمن(1367)از مردانی رشید شنیده شد، سپیده دمی محبوب درشب تاریک فتنه و آشوب بود. اکثرمردم با زیرو رو شدن های شگفت آور جریانی به نام منتظری دربهت فرو رفته بودند. عزل قائم مقام رهبری به
کجراهه های قدرت وگم گشتگی نشانه ها
صدای حقیقتی که در نامه بهمن(1367)از مردانی رشید شنیده شد، سپیده دمی محبوب درشب تاریک فتنه و آشوب بود. اکثرمردم با زیرو رو شدن های شگفت آور جریانی به نام منتظری دربهت فرو رفته بودند. عزل قائم مقام رهبری به
«بازخوانی نامه بهمن ماه سال (67)آقایان:کروبی، روحانی و جمارانی به آقای منتظری »
صدای حقیقتی که در نامه بهمن(1367)از مردانی رشید شنیده شد، سپیده دمی محبوب درشب تاریک فتنه و آشوب بود. اکثرمردم با زیرو رو شدن های شگفت آور جریانی به نام منتظری دربهت فرو رفته بودند. عزل قائم مقام رهبری به ظاهر خسارت سنگینی برای انقلاب اسلامی و نظام نوپای جمهوری اسلامی بود. اما خواص باید همیشه احتمال بقای عاجل خویش را به حساب نیاورند، زیرا احساسات شورانگیز، ناگهان به فوران می افتد و چیزی نمی تواند جلو آنها را نگه دارد.شرخطرناکی که محتمل بود جامعه را از ثمرات انقلاب اسلامی وخون هزاران شهید محروم سازد،باید خوابانده می شد. مردم ما می خواستند واقعیت های زندگی آنان مطابق موازین عدل اسلامی مستقر شود، نه الفاظ و نظریه های ذهنی. اما دیده می شد که عده ای امتیازهای ویژه
می خواهند و درپناه بزرگان نظام به شرارت مشغول اند. قرار بود نظام اسلامی با سه معیار توحید، عقل سلیم و علم صحیح اداره شود، اما عده ای بودند که نمی خواستند با حفظ اصول مذهبی و انقلابی، و پاک و خالص زندگی کنند.
وقتی ایمان دینی آماج حمله فرقه گرایان، دنیا پرستان، ویژه خواران و نااهلان قرار می گیرد، ملت باید اتحاد خویش را استحکام بخشد و اخلال گران آرامش و امنیت عمومی را تهدید کند.
درآن سال نفس گیر که ممکن بود پای بسیاری از نخبگان و خواص در ماجرای عزل آقای منتظری بلغزد،سه تن از یاران دیرین امام، انقلاب و نظام، خصلت مریدی و مرادی را به کناری نهادند و علیرغم علاقه ای که به آقای منتظری داشتند، او را متوجه کجراهه های قدرت و گم کردن نشانه ها کردند.
اگرچه منتظری گوش شنوایی برای شنیدن صدای حق نداشت و به همان راهی رفت که امام گفته بود:«در این راه آخرت خود را فدا خواهد کرد»، اما نفس نوشتن شدن این نامه یازده صفحه ای موضوعیت داشت.
جناب آقای منتظری... این نامه را افرادی به محضرعالی می نویسند که در درازای نهضت امام تا پبروزی انقلاب اسلامی و تا به امروز از علاقه مندان و وفاداران به شما بوده و اخلاص آنان نسبت به حضرتعالی به ثبوت رسیده است و...
[امضا:] مهدی کروبی مهدی جمارانی سید حمید روحانی
قراربود این نامه صداقت، درستی و سلامت نفس آقای منتظری را بیدار نماید!اما معلوم نیست امام راحل،آن پیرفرزانه و آن حکیم حکمت های توحیدی، درپشت چهره ساده و لاده این مرد چه دیده بود که نوشت شما دست به نوشتن مطالبی خواهید زد که آخرت خود را برباد می دهید.
آقای منتظری به همان راهی رفت که امام در چهره و سیره او دیده بود و نامه این سه یار دیرینه تاثیری نکرد، همانطور ی که نصایح آن پیر فرزانه موثرواقع نشد. اکنون تاریخ دریک
چرخش ادواری، یکی از آن سه مرد حق طلب را در معرض همان امتحانی قرار داده است که بسیاری از خواص در طول تاریخ اسلام در معرض این امتحان قرار گرفتند.
ما نمی دانیم آقای مهدی کروبی به همان راهی خواهد رفت که منتظری رفت، اما می دانیم که اگر هنوز صداقت، درستی، معرفت و سلامت نفسی وجود داشته باشد، حداقل جناب کروبی این نامه را که خود، یکی از نویسندگان آن به آقای منتظری بود و او را از افتادن در گرداب های فتنه، شبهه و بدعت برحذرداشت، یک بار خطاب به خود بخواند؛ شاید رحمت الهی شامل پاکمردان شود و آقای کروبی گرفتار آنچه که امام راحل درمورد آقای منتظری پیش بینی نمود، نگردد.
بی تردیدآن باغیان!!و طاغیانی که تا دیروز آقای منتظری را به سوی دره هراسناک مقابله با امام و جمهوری اسلامی و ایجاد تفرقه و نفاق در میان مسئولان نظام حول می دادند، امروز دراردوی آقای کروبی همان حرف هایی را تکرار می کنند که در آن روزها تکرار می کردند.
اما همانطور که درپایان آن نامه به درستی به آقای منتظری گوشزد شد:
آنچه که شما را آسیب پذیر ساخته است، بیت و نزدیکان شما و منابع خبری شما است... و این منابع خبری ناسالم و برخی نزدیکان ناصالح شما را به اشتباهات خطرناکی وا داشته اند و دشمن را به شکل دوست و دوستان را دشمن در برابر شما به نمایش می گذارند و عناصرلیبرال و منحرف مانند نهضت آزادی را به شما نزدیک می سازند.
اکنون باید به جناب آقای کروبی و دیگرانی که گرفتار این توهم شده اند که می توانند با تهاجم به ارکان نظام مقدس جمهوری اسلامی، بقای دو روزه خود را دربازی های سیاسی دوران تضمین کنند، عرض کرد:مواظب باشید همان اشرار و منافقین سبز و سرخ و لیبرال و دموکرات و امثال ذلک، شما را در همان دره ای که آقای منتظری را پرتاب کردند، سرنگون نسازند!!!
فاعتبروا یا اولی الابصار
بسم الله الرحمن الرحیم
29/ بهمن/1367
محضرمبارک حضرت مستطاب آیت الله العظمی جناب آقای حاج شیخ حسینعلی منتظری دامت افاضاته
با سلام و تحیت، پیش از پرداختن به موضوعات اصلی لازم میداند نکاتی را یادآور شود:
الف:ازآنجاکه یکی از ویژگیهای حضرتعالی صراحت لهجه است، انتظار داریم که از برخورد صریح و دور از مجاملة ما نرنجید و آنرا حمل برجسارت و اسائه ادب نکنید.
ب:این نامه را افرادی به محضر عالی مینویسند که در درازای نهضت امام تا پیروزی انقلاب اسلامی و تا به امروز از علاقمندان و وفاداران به شما بوده و اخلاص آنان نسبت به حضرتعالی به ثبوت رسیده است و علاوه بر اعتراف به مقام علمی شما از نظر مقاومت و از خود گذشتگی و تحمل رنجها و فشارها شما را اسوه و الگوی کم نظیر دوران خفقان رژیم ستم شاهی میدانند و در این نگارش جز خیر خواهی و صلاح اندیشی و تذکرات مشفقانه و پیشگیری از ضربه و لطمة ناهنجار به مقام والای آنجناب نظر و اندیشه ای ندارند.
ج:این نامه، پس از دیر زمانی بردباری و خویشتن داری در برابر یک سلسله برخوردها و موضعگیریهای سئوال برانگیز جنابعالی که برای ما درخورتوجیه نبوده است، به حضور عالی نگارش شده است. امید است که آنرا بر پایه احساسات آنی، جوانی و حساب نشده نانگارید و توجه داشته باشید که در پی دیر زمانی اندیشه و بررسی همه جانبه، به تقدیم آن ناگزیر شدیم. با وجود این اگر شیوه نگارش دون شأن آن مقام معظم است، پوزش می خواهیم چون ما را از آن گریزی نبوده است. والعذر عند کرام الناس مقبول.
د:شما توصیه می فرمائید که:«لازم است مردم و کسانی که انتقاد سازنده دارند آزادانه حرفهای خود را بزنند»امید است که به ما به عنوان سربازانی که درراه اسلام و انقلاب اسلامی-انشاء الله-فداکاری و خدمتگذاری کرده و می کنند، این رخصت را بدهید که دور از هر گونه سانسور، انتقاد و نظریه خود را لااقل در نامه ای در بسته، به حضور عالی بنگارند.
اما مسائلی را که لازم می دانیم با آنجناب در میان بگذاریم و درباره آن با کمال ادب و احترام توضیح بخواهیم بدین شرح است:
1-برخورد و موضع گیری حضرتعالی در ماجرای مهدی هاشمی برای بیشتر دوستان مخلص و ارادتمندان روحانی شما که از نزدیک و دور شاهد موضع گیریهای شما بودند، شگفت انگیز و حیرت آور بود و هنوز نیز این شگفتی و حیرت ادامه دارد. شما خود می دانید که نامبرده و باند او عالم روحانی مرحوم شمس آبادی و نیز روحانی دیگری را به جرم ساده اندیشی و بنا به گفته خود او «عدم اعتقاد به مبارزه»ربودند و به وضع فجیعی به قتل رسانیدند و آنگاه که دستگیر شدند نیز-بنا بر پرونده موجود -نامبرده در خدمت ساواک قرار گرفت و به همکاری با آنان پرداخت. در پی پیروزی انقلاب اسلامی که از زندان آزاد گردید، نیز به شرارت ادامه داد و حشمت و دو فرزند بی گناه او را به وسیله باند خود ربود و به قتل رسانید و آنگاه که از سوی حضرتعالی علیرغم هشدارها و تذکرات خیرخواهانه حضرت امام و برخی از مسئولان و دوستان، به مسئولیت نهضتها گماشته شد، می دانید که چگونه در افغانستان میان برادران مسلمان کشت و کشتار و برادر کشی راه انداخت و فتنه ها برپا کرد. و سرانجام خون های ناحق ریخته گریبان او و باند اورا گرفت و از سوی مسئولان نظام جمهوری اسلامی دستگیر و تحت پیگرد قانونی قرار گرفت و به جنایات خود اعتراف کرد و به جزای اعمال خود رسید در این میان انتظار میرفت که حضرتعالی در پی آگاهی از جنایت ها و آدم ربائیها و خون ریزیها و ده ها جنایت و خیانت دیگر او که در پرونده های او منعکس است و خود به خوبی از آن آگاهید، نه تنها از او و باند او اظهار تبری و انزجار کنید و از مسئولان امرکیفر هر چه سریعتر آنانرا بخواهید بلکه از وجود چنین جنایتکاران خونخوار و خداشناسی در میان بیت خود به شدت نگران شوید و به خود آیید ودر راه پاک سازی بیت خود از عناصر منحرف و وابسته به باند مهدی بکوشید و از مقامات و مسئولانی که در راه ریشه کن کردن این ماده فساد تلاش کرده اند، سپاسگزاری کنید و خود را مرهون آنان بدانید، لیکن متأسفانه حضرتعالی نه تنها چنین نکردید بلکه تا واپسین روز زندگی او می کوشیدید که او را از کیفر
قانونی برهانید؟!آیا این موضع حضرتعالی را می توان با موازین قانونی، مطابق دانست؟
2-شما درسخنرانیها و موضع گیریهای خود از پایبندی به قانون، عدم تجاوز به قانون و حرکت بر پایه قانون، فراوان سخن می گوئید. پرسشی که برای ما مطرح است این است که آیا پیروی از قانون برای دیگران است؟!یعنی این مسئولان نظام جمهوری اسلامی و امت قهرمان پرورایران هستند که باید قانون را رعایت کنند؟ لیکن اطرافیهای شما از هفت دولت آزادند؟!اگر چنین نیست پس چگونه:
الف:خبرکشته شدن حشمت و دو فرزند او به دست باند مهدی، نه تنها شما را تکان نداد بلکه تا آنجا که امکان داشت از قاتلان آنها حمایت کردید. درصورتی که اگر حشمت و دو فرزند او باید به چنین کیفری می رسیدند، این وظیفة دادگاه انقلاب و دستگاههای قضائی بود، نه وظیفه مهدی و باند او. شما چگونه است که از دریافت قتل حشمت و فرزندان او، به دست باند مهدی تکان نخوردید، لیکن آنگاه که خبردار شدید که مشتی منافق و محارب را طبق موازین قضائی محاکمه و اعدام کرده اند، به نامه نگاری دست زدید و در دیدار با برخی از مقامات قضائی این کار را جنایت خواندید و آنانرا جانی نامیدید؟ شگفتا!مهدی و باند او اگر مردم را بدزدند و بکشند جانی نیستند، لیکن مقامات قضائی نظام جمهوری اسلامی اگر شماری از توطئه گرانی را که نقشه براندازی دارند، محاکمه و اعدام کنند، جانی هستند؟!
ب :شما آنگاه که خبردار شدید که یکی از افراد باند مهدی اوراق و اسناد نخست وزیری را دزدیده است اظهار داشتید که «شاید تصمیم داشته درآینده نخست وزیر بشود و می خواسته است اطلاعاتی از چون و چند کار نخست وزیری داشته باشد»!
آیا اگر فردا خبردار شوید که یکی از علما –العیاذ بالله –به بیت شما دستبرد زده است و شماری اسناد و مدارک را ربوده است و توجیه او این است که چون قصد دارد درآینده قائم مقام رهبر شود، برای آشنائی با اوضاع و شرایط قائم مقامی به این کار دست زده است، با او چه رفتارو معاملهای خواهید کرد و چه دیدی نسبت به او خواهید داشت؟ آیا دربارة او نیز چنین اظهار نظری خواهید فرمود؟
ج :سعید آیت الله زاده در حضور حضرتعالی به جعل سند علیه دکتر هادی و سید صادق روحانی اعتراف کرد و صریحا اعلام داشت که با سند جعلی، آنانرا ساواکی جازده است و درحقیقت با بدترین شیوه با آبرو و حیثیت آنان بازی کرده است. شما که دربارة قانون و حیثیت افراد آن گونه داد سخن می دهید لطفا بفرمائید که دربارة این کار خلاف قانون نامبرده چه واکنشی از خود نشان دادید؟!
د :حجت الاسلام آقای سید هادی هاشمی بنابر اتهاماتی که در پرونده او موجود است و اعترافاتی که مهدی و باند او علیه نامبرده کردند، طبق قانون، به بازجوئی فراخوانده شد. حضرتعالی روی احترام به کدام قانون او را در بیت خود مخفی کردید و اعلام داشتید که بازجوئی و محاکمة او بازجوئی و محاکمة من است؟!و نیز روی چه مجوزی شماری از هم پرونده های مهدی هاشمی مانند جعفرزادة قاتل را در درون بیت شما پنهان ساختند و اجازه ندادند که طبق قانون دستگیر و کیفر داده شوند؟
راستی کسی که تحت تأثیر اطرافیهای خود، به این آسانی قانون را نادیده می گیرد و قانون شکنی ها و آدمکشی های آنانرا نمی بیند چگونه می تواند از قانون دفاع کند و قانون را حاکم سازد؟!
3-شما درسخنرانیها و موضع گیریهای خود از تبعیض نیز گله مندید وآنرا به حق برای اسلام و انقلاب اسلامی و جامعه روحانیت زیان آور می دانید. لیکن بار دیگر تحت تأثیر جو حاکم در بیت خود دربارة سعید آیت الله زاده، خود تبعیض قائل می شوید وآنگاه که او را به اتهام جعل سند، احضار می کنند، ازفرستادن او به بازجوئی ممانعت به عمل می آورید و تنها با بازجوئی او درحضورخود شما موافقت می فرمائید؟!و آنگاه که در حضور شما صریحا اعتراف می کند که علیه دکتر هادی و سید صادق روحانی سند جعل کرده است ولی از نوشتن این اعتراف سرباز می زند، شما نیزاز اوحمایت می کنید و با پرخاش می گوئید چرا می خواهید از او نوشته بگیرید؟ آیا می خواهید او را به محاکمه بکشید؟!واین گونه به ماجرا پایان می بخشید.
و درست چند روز پس از این جریان طی یک سخنرانی اعلام می دارید که تبعیض غلط است، ما نباید میان خودی و بیگانه فرق بگذاریم!ما باید از حکومت حضرت علی درس بیاموزیم که فرمود اگر عاریة مضمونه نبود اولین هاشمیه ای بودی که دستت را قطع می کردم و...
4-شما ازسانسور در رسانه های گروهی انتقاد می کنید و از این نگرانید که «اگراینطور باشد کار به جائی می رسد که حرف من طلبه را هم که از اول انقلاب درکنار مردم و همراه با انقلاب اسلامی بوده ام سانسور می کنند... »!
شگفتا!چگونه است آنروز که رسانه های گروهی بیانیة حضرت امام دربارة مهدی هاشمی را پخش می کنند، با پرخاش می گوئید که چرا این موضوع را بوق کرده اند؟ وآنگاه که خبر به شما می رسد که رادیو و تلویزیون می خواهد اعترافات مهدی را پخش کند می کوشید که حتی با تهدید از پخش آن جلوگیری کنید و نگذارید که امت اسلامی جنایات مهدی را از زبان او بشنوند!
آیا به نظر شما سانسور پیام رهبر انقلاب اسلامی که در راه این انقلاب همه هستی خود را فدا کرده است در صورتی که شما صلاح بدانید بی اشکال است و سانسور اعترافات مهدی و باند او نیز باید انجام بگیرد و تنها سانسور نظریات شما خلاف قانون است؟!
5-شما اعلام می دارید که:«متأسفانه دیده می شود طوری شده است که افراد خوب از ترس پرونده سازی نمی توانند نفس بکشند»!!با پوزش از محضرعالی باید عرض کنیم سیاه باد روی آن شیادانی که دور شما را گرفته اند و هر روز به گونه ای برای شما جو را ترسیم می کنند. روزی به شما می باورانند که مردم تا آن پایه ناراضی هستند که به مقامات مسئول کشور و روحانیان، در کوچه و خیابان آشکارا هتاکی می کنند و روز دیگر وانمود می کنند که «افراد خوب هم از ترس پرونده سازی نمی توانند نفس بکشند»و حضرتعالی نیز بدون مطالعه و اندیشه روی آن گفته ها، آنرا باور می کنید و بر زبان می رانید.
اگرحکومت تا آن پایه ضعیف است که مردم در کوچه و بازار به مقامات مسئول کشور آشکارا ناسزا می گویند چگونه توان پرونده سازی دارد و چگونه افراد خوب نمی توانند نفس
بکشند؟
آیا براستی افراد خوب از ترس نمی توانند نفس بکشند که «خوبان»بیت شما بی پروا و آشکارا به امام، مسئولان و مقدسات این انقلاب همه گونه جسارتها را روا می دارند؟!آیا این اشرف خانم صبیه جنابعالی نیستند که از قم تا قهدریجان و تا هر جائی که صدای او برسد به امام عزیز و جان امت اسلامی اهانت می کند و عکس حضرت امام را در برابر چشمان شما از دیوار می کند؟!آیا این سعید آیت اللّه زاده نیست که فرزند عزیز امام، حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینی را به جرم آنکه اجازه نداده است بیت امام نیز مرکز جاسوسان، آدمکشان و باندبازان قرار بگیرد و برای رسیدن به قدرت باند آدمکشی تشکیل نداده است «احمد شاه»می نامد!!و حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ علی اکبر هاشمی رفسنجانی را به جرم آنکه از آغاز نهضت امام با فداکاری و ایداری در کنار امام ایستاده است و برای بیرون راندن دیگران از صحنه به جعل سند دست نزده است «اکبر شاه»می خواند!!
آیا حضرتعالی شب نامه های نهضت آزادی را که در آن امام، مسئولان و اصولا نظام جمهوری اسلامی را به زیر سؤال می برند مطالعه نمی کنید؟!
آیا سخنرانیهای عناصروابسته به انجمن حجتیه و پیروان تز «اسلام منهای روحانیت»را علیه مقامات و مسئولان کشور نمی شنوید؟!
آیا خدا راضی است که با اینگونه سخنان، برای رادیوهای بیگانه و ضد انقلاب خوراک تهیه کنید و اصل نظام جمهوری اسلامی ایران را به زیرسؤال ببرید؟!
حضرت آیت الله !
شما خوب می دانید که امت قهرمان پرور ایران هرگز تحمل کوچکترین اهانت به ساحت مقدس حضرت امام را ندارد و این حقیقت در دوران ستم شاهی بارها ثابت شده است. راستی اگر روزی این ملت باخبر شود که در بیت شما نسبت به عکس امام چه جسارتی شده است می دانید با آن بیت چه خواهند کرد؟!
شما مداحی و ثناگوئی را نکوهش کرده اید!آیا ممکن است توضیح بفرمائید که منظور شما چه می باشد. تا آنجا که ما می دانیم در صدا و سیما، خطبه های نماز جمعه، نطق قبل از دستور و درقطعنامه ها جز از امام و حضرتعالی از هیچ مقامی مدح و ثنائی نمی شود و مداحی از امام از باب «فا ما بنعمت ربک فحدث»و «من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق»وظیفه همه مسلمانان است و ما چه بخواهیم و چه نخواهیم امت حق شناس ایران از این وظیفه هرگز سر باز نخواهد زد. هر چند ممکن است باند آدمکشان را خوش نیاید.
6-شما همیشه دربرخورد با مسئولان و مقامات قضائی ازعفو زندانیان گروهکی سخن می گوئید وآزادی آنانرا میخواهید. با وجود آنکه بارها برای شما ثابت شده است که بسیاری ازآنان به سبب اصرار و پافشاری شما مورد عفو قرار گرفتند و زاد شدند و با شناسائی بیشتر از پاسداران و بسیجیان دست به آدمکشی و ترور زده خون عزیزان ما را ریخته اند، لیکن هرگز اینگونه رویدادها در موضع شما در پشتیبانی از زندانیهای گروهکی تغییری پدید نیاورده است. این موضع شما برای ما سؤال برانگیز است ما مطمئن هستیم که عناصر مرموز
بیت، در این موضع گیری شما نقش اساسی دارند.
7-شما درسخنرانیهای خود روی این نکته بارها تأکید دارید که برخی از شعارهائی که دادیم غلط بود، تندروی بود موجب رمیدن افکار جهانی شد!حتی دردیدار با هیئت فلسطینی سفارش کردید که اشتباهی را که ما مرتکب شدیم شما تکرار نکنید، شعار نابودی اسرائیل را سر ندهید.
باید این نکته را یادآور شویم که استکبار جهانی برای منحرف کردن مسیر یک انقلاب، نخست از این راه وارد می شود که به برخی از سردمداران انقلاب بباوراند که قاطعیت و انعطاف ناپذیری و ایستادگی روی آرمانهای انقلاب غیر عملی و موجب انزوای کشور انقلابی در جهان می شود!و می کوشند افکار جهانی را به شکل لولوی سر خرمن، در برابر چشمان مسئولان انقلاب، پیوسته به رژه وادارند.
غافل از آنکه، افکار جهانی را مشتی زراندوزان بی وجدان، رفاه طلبان بی درد و انسانهای تهی از انسانیت می سازند و آنانکه در کشورهای مقتدر و استکباری هنوز از انسانیت تهی نشده اند، خود از بسیاری حقوق محرومند و در معادلات جهانی نقشی ندارند.
مسئولان نظام جمهوری اسلامی باید بکوشند شعارها و آرمانهائی را دنبال کنند که مورد پشتیبانی امت قهرمان پرور ایران است و خانواده های معظمی در راه تحقق آن آرمانها بهترین عزیزان خود را فدا کرده اند و هر گونه کمبود، کاستی و ناراحتی را در راه پیشبرد آرمانهای مقدس انقلاب تحمل میکنند و مسلما هیچگاه از آرمانهای مقدس خود دست نمی کشند و به آن پشت نمی کنند.
آری ما باید بکوشیم شعارها و آرمانهایی را که امت اسلامی در راه پیاده کردن آن قربانیها داده رنجها برده و می برد حفظ کنیم و جامه عمل بپوشانیم. نه آنکه برای خوشایند بی تفاوتها، رفاه طلب ها سرمایه داران و سوداگران اروپا و آمریکا، به شعارهای اسلامی –انقلابی پشت کنیم و آنرا غیرعملی بخوانیم.
8-شما می فرمائید «هرکس باید اعمال خود را محاسبه و اشتباهات خود را جبران کند... و در پی برطرف کردن نواقص و رفع اشتباهات برآیند»البته پیشنهاد ارزنده و اسلامی است و همه وظیفهمندند به حساب خود برسند پیش از آنکه به حساب آنان رسیدگی شود لیکن باید دید حضرتعالی در این زمینه چه گامی برداشتید؟ اگر حضرتعالی نگاهی به گذشته های خود بکنید و اشتباهات گذشته را دریابید، شاید امروز بتوانید در برخوردهای خود جانب احتیاط را رعایت کنید و به این حقیقت برسید که ممکن است امروز نیز مانند دیروز در اشتباه باشید.
شما یک روز به کتاب شهید جاوید تقریظ نوشتید و روز دیگر بافشار نیروهای منفی درصدد برآمدید که آنرا رد کنید و توبه نامه بنویسید که برخی از دوستان نگذاشتند که هردو کار اشتباه بود. شما شهید قهرمان محمد منتظری را تحت تأثیر گفته های دیگران، روانی خواندید. در صورتی که امام را هرچه تحت فشار قرار دادند تا کلمه ای علیه محمد بر زبان آورند نپذیرفتند. و خدا می داند که لیبرالها و ملی گراها ازاین اظهار نظر شما درباره او چه بهره برداری های سوء کردند و در مجلس شورای اسلامی او را از قول شما دیوانه خواندند!. شما علیرغم توصیه ها و تذکرات حضرت امام که از نجف دربارة مهدی دید منفی داشت و نیز دوستان دلسوز، مهدی هاشمی را مسئولیت دادید و دست او را باز گذاشتید و در نتیجه دیدید که با بهره برداری سوء از امکانات بدست آورده، به چه جنایاتی در ایران و افغانستان دست زد و امروز نیز علیرغم هشدارها و رهنمودهای حضرت امام و بیشتر دوستان وفادار و دلسوز، از پاکسازی بیت خود، خودداری می ورزید ودر نتیجه می بینیم که اطرافیها و نزدیکان شما برآنند که شمارا گام به گام از راه انقلاب جدا سازند و شما را نسبت به انسانهای متعهد و فداکار و انقلابی بد بین سازند و آدمکشان و سرمایه دارها و لیبرالها را در دید شما قهرمانان مبارزه با آمریکا جا بزنند!
شما دیگران را از یک دندگی و لجاجت منع می کنید لیکن خود در برابر این همه دوستان دیرینه و خیل خیراندیشان که از سالهای متمادی و از دوران های بسیارگذشته آنانرا می شناسید و به اخلاص و تعهد آنان ایمان دارید سرسختی نشان می دهید به گونه ای که انگار همه آنان در مسیر مخالف انقلاب حرکت می کنند و یا نمی فهمند و در اشتباهند و تنها چند نفری
که گرداگرد شما حلقه زده اند دلسوز انقلاب می باشند و درست می اندیشند!
9-شما پیوسته به مسئولان گوشزد می کنید که نیروهارا کنارنزنید، افراد کاری را حذف نکنید لیکن می بینیم که امروز برخی عناصر درستکارو متعهد از بیت شما کنار زده شده و یا منزوی گردیده اند و سعید آیت الله زاده با اهانت از افرادی که در باند نیستند کلید تحویل می گیرد!!
10-گفتن ندارد که در نظام جمهوری اسلامی، کمبودها و کاستی هائی وجود دارد که برخی از آن از پیامد های انقلاب نو پا و جنگ تحمیلی می باشد و اجتناب ناپذیر است و برخی نیز به سبب بی تجربگی و عدم کارائی برخی از مسئولان به وجود آمده است و قهرا با تذکرها و راهنمائیهای مشفقانه، همراه با ارائه طرح و برنامه می توان آنرا برطرف ساخت. اما این شیوه ای که شما در پیش گرفته اید که ضعف هائی را که اطرافیان و نزدیکان در نظر شما بزرگ جلوه می دهند، بدست میگیرید و با بوق وکرنا به رخ مسئولان می کشید، بدون آنکه راه حلی ارائه دهید، نه تنها شیوه ای سازنده و اصلاحی نیست بلکه از یک سوء، برای دشمنان اسلام و انقلاب اسلامی خوراک تبلیغاتی فراهم می کند و از سوی دیگر نظام را زیر سئوال می برد و تضعیف می نماید. این شیوة آنهائی است که کنار گود نشسته اند و همه مشکلات کشور را یک روزه حل می کنند.
شما خوبست به جای حمله به این و آن، به ارشاد و راهنمائی بپردازید و ضمنا به کارهائی که خود انجام می دهید بنگرید تا دریابید که تا چه پایه ای درصحنه عمل موفق بوده اید. آن بند ج که دربارة آن نتوان سخن گفت و این نمایندگان شما در دانشگاه ها که برخی از آنان مایه شرمساری و دور داشتن دانشجو از روحانی شده اند و دیگر مجالی برای شرح آن نیست.
ما درپایان لازم می دانیم که راه امام و خط امام را به شما یاد آوری کنیم. ما بر این باوریم که حضرتعالی اگر به زندگی و راه امام عنایت بیشتری داشته باشید و آن را در یابید و به کار بندید در زندگی سیاسی شما(180)درجه دگرگونی پدید خواهد آمد و راه دیگری در پیش خواهید گرفت.
از ویژگیهای برجسته و ارزندة امام این است که تأثیر ناپذیرند و این ویژگیها معظم له را از بسیاری خطرها مصون داشته است. در آن روزگاری که در نجف اشرف، در غربت به سر می بردند، نامه ها پیامها و فشارهای همه جانبه بیشتر یاران و دوستان ایشان نتوانست معظم له را تحت تأثیر قراردهد و به پشتیبانی از منافقین وادارد. و چنانکه در بالا اشاره شد دربارة شهید محمد نیز تلاشهای فراوانی شد تا امام کلمه ای علیه او بر زبان آورد ونیز دربارة برخی از چهرهائی که در محافل روشنفکری محبوبیتی داشتند و نیز پیرامون برخی گروه ها وانجمن ها که متأسفانه امروز نیز در مراکز حساس جاخوشکرده اند،بارها تلاشهائی به عمل آمد تا از امام تأییدی بگیرند که به سبب بیداری و هوشیاری امام، همه آن تلاشها ناکام ماند و تأثیر ناپذیری امام بر همگان ثابت و آشکار گردید.
موضع امام علیه مهدی هاشمی در نجف اشرف که حتی به برادران روحانی نجف، اجازه تحصن و اعتصاب برای نجات جان او را نداد، آموزنده و پندآمیز است (در این زمینه آقای انصاری که در خدمت حضرتعالی انجام وظیفه می کنند وآقای سید حمید روحانی که در این نگارش، سهیم است، می توانند دیدگاه امام دربارة مهدی در نجف را برای شما بازگو کنند. )
ما اطمینان داریم که حضرتعالی با الهام از تذکرات و رهنمودهای حضرت امام بزرگوا، می توانید به بهترین شیوه ای در مقام اصلاح و پاکسازی بیت خود برآئید، عناصر ناباب را از درگاه خود برانید و نزدیکان را از دخالت درامور سیاسی و اجتماعی خود منع کنید.
شما از اصلاحات، فراوان سخن گفته اید و رهنمود داده اید لیکن هیچگاه به سبب جوسازیهای برخی از اطرافیها و نزدیکان نتوانستید به اصلاح بیت خود دست بزنید یعنی اساسا به شما فرصت اندیشیدن در این باره را نداده اند.
صداقت، درستی و سلامت نفس شما برهمگان آشکار است، لیکن آنچه که شما را آسیب پذیر ساخته است بیت و نزدیکان شما و منابع خبری شما است که متأسفانه ناسالم است. و این منابع خبری ناسالم و برخی نزدیکان ناصالح شما را به اشتباهات خطرناکی واداشته اند و دشمن را به شکل دوست و دوستان را دشمن در برابر شما به نمایش می گذارند و عناصر
لیبرال و منحرف مانند نهضت آزادی را به شما نزدیک می سازند. ما از این نگرانیم که این روش و شیوه شما صبر برادران انقلابی و وفادار به شما را لبریز کند و آنانرا به نگارش نامه های سرگشاده و استفاده از رسانه های گروهی برای پاسخگوئی به جنابعالی و توضیح حقایق برای امت اسلامی، ناگریز سازد که از آن به خدا پناه می بریم.
ما رسما اعلام می داریم که تا منابع خبری و تشکیلات درونی شما اصلاح نگردد، این ره به ترکستان است و هرگز نخواهید توانست وظایف و مسئولیتهائی را که در قبال اسلام و انقلاب اسلامی بر دوش دارید به درستی به پایان ببرید بلکه ممکن است خدای نخواسته به خود و اسلام و انقلاب زیانهای جبران ناپذیری وارد کنید. این حقیقت را می توانید با مطالعه در زندگی برخی علما و مراجع گذشته که در محاصره اطرافیها و نزدیکان بوده اند به خوبی به دست آورید که قرآن می فرماید:لقد کان فی قصصهم عبره لاولی الالباب ـ والسلام علیکم و رحمه اللّه
مهدی کروبی مهدی جمارانی سید حمید روحانی
29/11/67 29/11/67 29/11/67
منبع :نشریه 15 خرداد، شماره 20.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}